در این پست خانطلا دات کام بـه معرفی بافتنی ها درون ایل مـی پردازد
بافتن قالیچه 6 متری (2*3متر)
بافتنی های بسیـار زیـادی درون ایل بهمئی از قدیم مرسوم بوده و اغلب توسط کینوان(بانوان) ایل بافته مـی شد اما گاهی درون بافتن مردان نیز کمک مـی دکه بـه تعدادی از آنـها اشاره مـی کنم :
*قالی ، بافتنی با کام قالیچه ، زِرمُهری (سجاده)،گلیم ،جاجیم ، لَت بهوُن ،هور ،شَلَه،کولوُن، آسار(افساراسب یـا الاغ )، وِرِس،آوار ،مِتَنگ، شلیف، بَنَه،دَسبَند به منظور بستن بچه ها درون گهواره ، سَلَه(که از چوب نازک درخت بام با مـهارت خاصی بافته مـی شد )،خوُرج ، خورجین، تَکَل ،توُرجول* ، و و و ...اخیرا هم مشاهده شده با استفاده از کانوا زنان بـه بافتن *شال گردن ، پیژامـه ،کیسه و لیف کمربند* و چیزهای دیگر اقدام نمودند
از جمله صنایع دستی بافتنی درون ایل بهمئی قالیچه های 6 متر مربعی (دو متر عرض درون سه مترطول ) کـه به قالیچه های *((سوُ وُ دوُ))* معروف بودند توسط تعدادی از زنان کدبانوی ایل بافته مـی شد .همـه زنان ایل توانایی بافتن این نوع قالیچه را نداشتند فقط بعضی از کدبانوها کـه مـی شود گفت حدود 50درصدشان این رشته را از مادر خود بـه ارث مـی بردند و 50درصد دیگرشان کـه متاثر از محیط و یـادگیری و زنان همسایـه بود توانایی بافتن این نوع قالیچه های پرطرفدار را داشتند (همان بحث تقابل وراثت و محیط کـه از ادوار قدیم مرسوم بوده است).
.برای بافتن این نوع قالی بـه ابزار و وسایل خاصی نیـاز بود کـه عبارت بودند از : بافتنی با کام دو عدد چوب محکم و سفت ویک چوب دیگر بـه همـین اندازه اما کمـی باریکتر یک ترکه آهنی کـه به آن سیخ هم مـی گفتند بـه طول 2الی 2.5متر ،دو عدد وِرِس ، چهار عدد مـیخ چوبی یـا آهنی ،غَرَه، کَرکیت ، قیچی مخصوص ، رُنجِک ، انواع بند مخصوص و و
زن کدبانوی ایل ابتدا پشم ان را بعد از اینکه درون فصل بهار چیده مـی شدند بـه رودخانـه مـی برد و اقدام بـه شستن آنـها مـی نمود که تا از هرگونـه آلودگی پاک شوند بعد درون حیـاط خانـه آنـها را پهن مـی کرد که تا توسط نور آفتاب خشک شوند سپس توسط چوب مخصوصی کـه از درخت بلوط یـا انار ویـا حتی بنگرو تهیـه شده بود و به آن *تَرکه* مـی گفتند اقدام بـه حلاجی پشم ها مـی نمود، از آنجا کـه این حلاجی کافی نبود سپس با دست اقدام بـه حلاجی مجدد مـی کرد کـه به این حلاجی دوباره *((دِشَنیدَن))*مـی گفتند ، پشم ها بعد از دِشَنیدَن با وسیله مخصوصی بـه نام *پَرَه* ریسیده مـی شدند کـه به این کار *گردَنیدَن* پشم ها مـی گفتند ،اکثر خانمـها این کار ((پَرَه گردَنیدن ))را موقعی کـه معمولا به منظور چرانیدن *مَندالَل*(بزغاله ها و بره ها)در حالیکه بچه خردسالش نیز بر دوشش بود انجام مـی دادند .بعد این رشته های ریسیده شده را کـه روی هم جمع مـی د بـه آن *کُلُم* مـی گفتند، یک رشته به منظور کار ،باریک بود و مقاومت نداشت ، سپس دو کُلُم را توسط ابزار دیگری بـه نام *((دیک غَچَه ))* بـه هم مـی بافتند و حالا بـه این نخ *«بَند»* مـی گفتند سپس این بندها را بـه دسته هایی بـه طول70 الی 80سانتی متر درون مـی آوردند از قبل دیگ رنگرزی و انواع رنگ مورد نیـاز را تدارک دیده بودند این دسته های بند را بـه تعداد مورد نیـاز درون رنگ مخصوص مـی گذاشتند و چند ساعتی اجازه مـی دادند کـه بندها درون آب و رنگ خوب قُل بزنند که تا بند خوب رنگ بگیرد سپس آنـها روی طناب یـا روی دیوار سنگی حیـاط *کَرَّه* یـا روی تخت ها و وسایل دیگر پهن مـی د که تا خشک شوند ، مجددا این بندها را بـه کُلُم تبدیل مـی د اما این بار کُلُم رنگی ، این بندها کـه از پشم بودند جهت پود قالی و بافت اصلی قالی کـه به آن *«رِند»* مـی گفتند قابل استفاده بود .
اما جهت تار قالی همـین کارها را با موی بزها انجام مـی دادند کـه به این بند *«چِرچِر»* مـی گفتند و خیلی محکم تر از بندهای پشم ان بود ولی آن را رنگ نمـی د .
پس از تهیـه بندهای مختلف درون روزی نیک کـه ازانی کـه حساب و کتاب ماههای قمری دستشان بود اطلاعات مـی گرفتند وبه اصطلاح درون یک ساعت نیک و با توکل برخدای متعال و استعانت از درگاه احدیت شروع بـه *تَنیدن تَندار(تَمدار)* مـی دبرای این کار ابتدا دو چوب محکم بـه طول حدود 2 الی 2.5 متر و به کلفتی2 اینچ و یک چوب دیگر بـه همـین درازا اما کمـی باریکتر و چهار عدد مـیخ چوبی و یـا آهنی و دو عدد وِرِس از قبل آماده مـی د. بافتنی با کام درون این کار چون کمـی سختی خاص خودش را داشت مردها حتما کمک مـی د . بافتنی با کام ابتدا دو که تا از مـیخ ها را درون نقطه مناسبی از محلی کـه مـی خواستند درون آنجا کار قالی بافی را انجام دهند ،مـی کوبیدند سپس یکی از چوبها را قبل از این مـیخ ها قرار مـی دادند ودو که تا سنگ زیر دوسر چوب قرار مـی دادند که تا چوب بلند شود و کُلُم بند بـه راحتی از زیر آن رد شود . مـیخ های دیگر را با توجه بـه اندازه قالی کـه در نظر داشتند حدود 70الی 80 سانتی متر بیشتر (این اضافه جهت این بود کـه در انتهای کار جای دست باشد کـه بتوانند با چوب پیز وپله و نی پَسدوُم بـه راحتی کارکنند ) زیر دو سر این چوب هم دوسنگ بـه همان اندازه قبلی قرارمـی دادند و با کمک یک کدبانوی دیگر شروع بـه تنیدن تارهای قالی مـی د به منظور این کار کُلُم بند چِرچِر را بـه دست یکی از بچه ها مـی دادند و یک سرآن را ابتدا بـه چوب اولی گِرِه مـی زدند و به دست بچه مـی دادند بچه کُلُم را بـه دست بانوی دیگر مـی رساند و بانو از زیرچوب رد مـی کرد و دوباره بچه آن را پیش بانوی اولی باز مـی گرداند و این کار که تا انتهای دار قالی کـه معمولا حدود دو متر بود ادامـه داشت ، سپس سنگها برداشته مـی شدند . دو مـیخ بالای تَمدار کنده مـی شدند و حدود 80تا 90سانتی متر عقب تر کوبیده مـی شدند ودو سر چوب بالای تمدار را با وِرِس بـه این مـیخ ها وصل مـی د و با مـهارت خاصی کـه به آن *گِرِه خِفت* مـی گفتند باعث مـی شدند کـه تمدار بـه طرف مـیخها سِفت شود وبه اصطلاح تمدار را تِنگ مـی د و گاهی هم از کاربرد قاعده *«کَلَه پِت»* (چوبی راوِرِس مـی گذاشتند و مـی پیچاندند که تا باعث سفت شدن دار قالی شوند )و هر از گاهی با توجه بـه سنگینی عقب قالی بـه دلیل بافتن و رفت وآمدهای مکرر ، دار قالی شُل مـی شد کـه با همـین مـهارت اقدام بـه تِنگ آن مـی د (البته درون سالهای اخیر مـیله ها و جغجغه های آهنی پیدا شد کـه پیچهای مخصوصی داشتند و با پیچاندن این پیچها کار سفت شدن دار قالی را انجام مـی دادند .)
یکی دیگر از کارهایی کـه انجام مـی دادند *«پیزوپله»*بود کـه آن چوب نازکتر را بـه وسیله بند با فاصله حدود بیست الی بیست وپنج سانتی متر بالای دار قالی بـه طوریکه بـه همـه آن چِرچِرها یکی یکی وصل شودو نیز بـه دور سیخ بالای چوب پیزواز و پله پیچانده مـی شد ،قرار مـی دادند واین کار باعث مـی شد کـه بتوانند یک حالت ضربدری درون تارهای قالی بوجود آورند کـه بعد از بافتن یک ردیف و عبور پود قالی(که بـه آن *ماشِر*مـی گفتند ) و کوبیدن آن توسط غَرَه و کرکیت با حرکت چوب نازک یـا نی مخصوص کـه بعد از چوب پیز وپله قرار داشت و به آن *پَسدوم* مـی گفتند توسط غَرَه ، باعث مـی شدند کـه این حرکت ضربدری ،،تارهای قالی رایک درون مـیان بالا و پایین کند که تا دوباره بتوان بعد از بافتن یک ردیف دیگر وعبور ماشر بـه کار قالی بافی ادامـه داد.
تا اینجا مقدمـه کار بود و از حالا بـه بعد کار اصلی بافتن قالی شروع مـی شود . قبلا گفته بودیم کـه ابتدا کدبانو همـه وسایل لازم را آماده مـی کند حال کـه شاکله اصلی دار قالی آماده شد کُلُم های بند رنگی را از هررنگ یک کُلُم واز رنگهای پرمصرف مانند قرمز جگری دو کُلُم درون دوطرف بندی بالای سر خود کمـی جلوتر آویزان مـی کند و یک سر بند کُلُم را درون نزدیکی پیزو پله درون دسترس خود قرار مـی دهد و از رنگ مورد نظر جهت نمایش پشت قالی (که اکثرا هم رنگ قرمز جگری را انتخاب مـی نمودند )نیز درون دسته هایی 60الی 70سانتی متری کـه به آن *ماشِر* مـی گفتند جهت استفاده بـه عنوان پود قالی آماده مـی د.ابتدا با بندهای ماشِر حدود ده سانت پشت سر هم درون دو یـا سه رنگ جهت حاشیـه ابتدای قالی مـی بافتند و بعد شروع بـه بافتن قسمت اصلی قالی مـی نمودند بـه این صورت کـه با توجه بـه نقشـه از پیش طراحی شده کـه اغلب فقط درون ذهن و فکر خود مجسم نموده بودند و کمتر روی کاغذ یـا چیز دیگری پیـاده مـی شد فقط درون ذهن خود با استفاده از بندهای رنگی مختلف شروع بـه *رِند زدن* (رَج و ردیف )مـی نمودند بـه این صورت بود کـه یک سر بند کُلُم را با مـهارت خاصی بـه دو لِغ(رشته)از چِرچِرهای درون کنار هم کـه یکی جهت آن توسط پیز وپله رو بـه بالا بود و دیگری رو بـه پایین (همان حالت ضربدری کـه قبلا گفته بودیم ) گِرِه مـی زدند و به این کار *رِند زدن* مـی گفتند و پس از اتمام گره با *رُنجِک* (ابزار مخصوص ب بند کُلُم ) گره را حدود یک سانتی متر یـا کمـی بیشتر مـی بد وبلافاصله با سرعتی مثال زدنی اقدام بـه گره بعدی مـی نمودند کـه بعضی از کدبانوها کـه تبحر خاصی درون این کارداشتند سرعت حرکت دست آنـها را نمـی توانستی ببینی، اگر فیلمبرداری مـی شد الان با حرکت آهسته مـی شد دید کـه چقدر سریع این کار را انجام مـی دادند بـه طوریکه عرض دو متری قالی را کـه بالای 500 رِند بود درون کمتر از 5 دقیقه رِند مـی زدند و پس از یک ردیف رند زدن حال نوبت قرارپود قالی روی این ردیف بود کـه با استفاده از ماشر کـه قبلا کار گذاشته شده بود ودر یک سر ردیف ها آماده بود با انگشتان دست بـه فاصله ده سانت ده سانت از مـیان دو رشته تار رد مـی شد و وقتی بـه آن سر قالی مـی رسید کشیده مـی شد و دو سه بار دور سه الی چهار لِغ از رشته های تار قالی درون انتها سمت راست یـا چپ پیچانده مـی شد که تا شیرازه لبه قالی هم بافته این ماشر (پود) را ابتدا با غَرَه درون هلالهای 20 الی 25 سانتی متری مـی کوبیدند و سپس این هلالها را از وسط مـی کوبیدندبه همـین صورت که تا نزدیک رِندها مـی شد حالا با کَرکیت این پودها را محکم مـی کوبیدندتا کامل روی رندها قرار گیرد و سپس کنار گذاشته مـی شد به منظور بعد از ردیف بعدی ، سپس با قیچی مخصوص شروع بـه ب بالای رندها مـی د که تا بلندیو کوتاهی احتمالی گرفته شود و رِندها تراز شوند این اضافه بریده شده رِندها را بـه آن *کُلْکْ* مـی گفتند درون یک قوطی یـا گونی یـا چیز دیگر قرار مـی دادند و درپایـان با آنـها بالشت یـا متکا درست مـی د ویـا درون تشک بچه هایی کـه در گهواره بودند مورد استفاده قرار مـی گرفت خلاصه هیچ چیز دور ریختنی نداشتند (البته ناگفته نماند درون یک ردیف گاهی موقع از هفت یـا هشت رنگ مختلف و گاهی هم بیشتر استفاده مـی شد زیرا با توجه بـه نقشـه و اشکال هندسی موردنظر شامل مستطیل، مربع، لوطی و شکل حیوانات از جمله بز و پازنِ کوهی، اسب، شیرو پرندگان و علامتهای خاص دیگری از جمله پنگ سگی، و چنگک، ودبگر اشکال مورد نظر لازم مـی بود کـه از رنگهای مختلف استفاده شود )
کدبانوی خانـه این کار طاقت فرسا را معمولا صبحها بعد از فرستادن ان و روانـه چوپان و سرچشمـه رفتن و آب مورد نیـاز یک روز را آوردن و چایی ونوُشتا بـه شوهر وروانـه کار روزانـه اش بیرون از خانـه و همچنین صبحانـه بـه بچه ها و پختن یک قفه نان،، درون حدود *تره چاس* (حدود ساعت 9 که تا 11 صبح) اقدام بـه بافتن قالی مـی نمود بعد ازآن تدارک ناهار و کارهای روزمره و دوباره بعدازظهر که تا غروب کار قالی بافی را ادامـه مـی داد و در فکر تهیـه شام نیز بود و در همـین حال چوپان و گله و شوهر و بچه ها مـی رسیدند و بعد از دوشیدن بزها و ها ،شام را حاضر مـی کرد و پس از شام نیز بـه تهیـه ماشِرهای مورد نیـاز فردا و کُلُم های بند مورد نیـاز مـی پرداخت و پس ازخواباندن همـه افراد خانـه خود نیز جهت استراحت بـه رختخواب مـی رفت که تا دوباره روز از نو و روزی از نو . که تا دوباره روز دیگری آغاز شود و کارهای روز قبل را از سر گیرد و در این رابطه شعری زیبا هم دارند کـه مـی گویند:
مِرَه کاری ،زِنَه کاری
تا بِچَرخه ،روزگاری
و کار قالی بافی بـه اینصورت حدود یک ماه بـه طول مـی کشید و پس از پایـان آخرین ردیف نیز حاشیـه ای ده سانتی متری دقیقا مانند حاشیـه ابتدای قالی روی آخرین ردیف ها بافته مـی شد و سپس از دو طرف حدود 10الی 12 سانتی متر از چِرچِر ها را مـی گذاشتند و بقیـه را مـی بد و این 10الی 12 سانتی متر هر چند رشته ای را بـه هم مانند پَل ان خود مـی بافتند که تا از رشته رشته شدن و از بین رفتن آنـها جلوگیری نمایند و اینک بعد از یک ماه کار وتلاش خستگی ناپذیر ماحصل کار کدبانوی خانـه یک قالی *«سوُ وُ دوُ»* چشم هر بیننده ای را بـه خود خیره مـی نمود وبه عنوان آبروی خانـه و خانـه داری زیر پای مـهمانان خودنمایی مـی کرد و چنانچه مـهمانی از بافنده این قالی سراغ مـی گرفت مرد خانـه با افتخار مـی گفت این کار *کینوی خوُمـه* (کار همسر خودم هست )
نویسنده مطلب: کیـهان جان فزا بهمئی
خانطلا دات کام - کانال تلگرام ایل بهمئی الیمایی - بافتنی ها درون ایل بهمئی
بخش نظرات این مطلب
[بافتنی ها درون بهمئی | خانطلا دات کام بافتنی با کام]
نویسنده و منبع: مجتبی بدرقه | تاریخ انتشار: Sun, 15 Jul 2018 15:17:00 +0000